الگوهای قیمت

الگوهای قیمت


الگوهای قیمتی تصاویر و شکل هایی هستند که توسط کندل ها یا میله ها در نمودار ساخته می شوند. این الگوها به ۲ دسته کلی تقسیم می شوند:


۱) الگوهای ادامه دهنده
۲) الگوهای برگشتی


دلیل استفاده ما از این الگوها این است که آینده بازار را می توان بر اساسشان پیش بینی کرد، لحظه ورود و خروج در اختیار ما قرار می دهند، هدف یا تارگت قیمت مشخص است، به کرات در نمودار رخ می دهد و می توان بر اساسشان معاملاتی را انجام داد. در ادامه به بررسی کامل این الگوهای قیمت می پردازیم.


۱) الگوهای برگشتی (Reversal)


الگوهایی هستند که در انتهای روندهای صعودی یا نزولی تشکیل می شوند، و هشدار یا سیگنال تغییر روند را می دهند که در ادامه به تک تکشان می پردازیم.


۲) الگوی سقف دوقلو (Double top)


یک الگوی برگشتی نزولی است که در سقف قیمت تشکیل می شود و همچنین هشدار پایان روند و تغییر آن را می دهد. از اسامی دیگر این الگو می توان به دو قله سقف، سقف دوگانه، الگوی M و ... نیز اشاره کرد.


این الگو از ۲ قله مجاور و هم ارتفاع تشکیل شده است که نشان دهنده برخورد قیمت با یک سطح مقاومتی قوی است. هربار قیمت با برخورد به مقاومت باید شارپ بریزد به طوری که این دو قله از نوع پیوت های ماژور شوند.


فلسفه الگوی دو قله سقف:


 دلیل برگشتی بودن این الگو ریشه در نقض شدن تعریف روند صعودی دارد. وقتی قیمت به یک سطح مقاومتی قوی برخورد می کند و توان عبور از آن را ندارد شروع به ریزش می کند، در تلاش دوم هنگامی که مجددا به همان محدوده برخورد می کند و نمی تواند از سقف خودش عبور کند، تعریف روند صعودی مبنی بر کف ها و سقف های بالاتر نقض می شود و ما وارد فاز شک می شویم، اما هنگامی که کف قبلی ما که در این الگو به آن خط گردن می گوییم شکسته می شود، عملا روند صعودی ما نقض می شود و شکست خط گردن مبنی بر تایید شدن الگو است، درنهایت روند نزولی می شود. (فاز یقین)


سیگنال های الگوی دو قله سقف:


این الگو در بازارهای یک طرفه مثل بورس، سیگنال خروج می دهد و در بازارهای دوطرفه سیگنال فروش می دهد.
سیگنال این الگو با شکست معتبر و کامل خط گردن داده می شود، با شکسته شدن خط گردن روند صعودی ما به اتمام می رسد و روند نزولی آغاز می شود. تارگت یا هدف قیمتی پس از شکست خط گردن، از نوک قله تا خط گردن است، این صرفا اولین هدف قیمتی خواهد بود و احتمال دارد پس از ریزش به این اندازه، قیمت مجددا. به ریزش خود ادامه می دهد. حد ضرر نیز اندکی بالاتر از آخرین قله قرار می گیرد.


نقض شدن الگوی دو قله سقف:


در صورتی که قیمت پس از ریزش از قله دوم به خط گردن برخورد کند ولی آن را نشکند و شروع به رشد بکند به طوری که از ۲ قله قبلی نیز عبور کند، الگوی ما نقض شده است. هرچند این الگو یک الگوی نزولی برگشتی است، اما در صورتی که الگو نقض بشود، قیمت پرقدرت به مسیر قبلی خودش در روند صعودی ادامه می دهد‌.


نکات الگوی دو قله سقف


۱) بعد از شکسته شدن خط گردن، احتمال دارد قیمت پولبکی بزند سپس ریزش کند


۲) شکسته شدن خط گردن در بازارهای دوطرفه باید با افزایش حجم همراه باشد


۳) شیب ریزش قیمت پس از ساخت قله دوم باید از شیب رشد قیمت برای ساخت قله دوم بیشتر باشد (نشان از قدرت بالای فروشندگان) 


۴) واگرایی حجم و اندیکاتور بین دو قله اول و دوم باید دیده شود


۵) اندازه این الگو باید حداقل ۲۰ تا ۲۵ درصد روند قبل از خودش باشد.


۶) هرچه از ایده آل الگو دور تر شویم، کارایی و قدرت الگو کمتر می شود


۷) ریسک به ریوارد این الگو معمولا ۱ به ۱ است، و در دسته سیگنال و معامله های پر ریسک به حساب می آید


۸) می توان در دو پله وارد فروش شد: 


۱) زمانی که از قله دوم برگشت می کند ، ۲) در زمان شکست و تایید خط گردن پله دوم را فروخت


ب) الگوی کف دوقلو (Double bottom)


یک الگوی برگشتی صعودی است که در انتهای روند نزولی شکل می گیرد و روند را از نزولی به صعودی تغییر می دهد. این الگو از دو دره مجاور و به هم چسبیده تشکیل می شود که هردو دره در یک سطح قرار می‌گیرند (یک کف قیمتی) و  از نظر ارتفاعی یکسان هستند.


قیمت دوبار با برخورد به یک محدوده قوی حمایتی به بالا حرکت می کند و نشان دهنده ضعف فروشندگان در ریزش بیشتر قیمت و ضکست محدوده است‌. از اسامی دیگر این الگو می توان به دو قله کف، دو دره، W و ... نیز اشاره کرد.


فلسفه الگوی دوقله کف


دلیل برگشتی بودن این الگو ریشه در نقض شدن تعریف روند نزولی دارد‌. در تعریف روند نزولی داریم؛  قیمت کف ها و سقف های پایین تر بسازد.


اما در این الگو قیمت یکبار به محدوده حمایتی برخورد می کند و شروع به رشد می کند؛ اما در ریزش بعدی موفق به شکست کف قبلی خود نمی شودو در اینجا، اولین نشانه های تغییر روند شکل می‌گیرد (فاز شک). در ادامه با رشد سریع قیمت و شکست خط گردن و سقف قبلی ساخته شده، روند به طور کلی عوض می شود و روند نزولی ما به صعودی تبدیل می شود ( فاز یقین).


معامله گری بر اساس الگوی دوقله کف


در بازارهای هم یک طرفه مثل بورس ایران و هم دوطرفه مثل فارکس یا ارزهای دیجیتال می توان از این الگو به عنوان سیگنال ورود و خرید استفاده کرد. برای حد سود می توانید به عنوان اولین تارگت، فاصله بین خط گردن تا دره را اندازه گیری کنید پ هدف قرار دهید و برای حدضرر نیز اندکی زیر آخرین دره را مبنا قرار دهید که در صورت ریزش مجدد و شکست، از معامله خارج شوید.


نقض شدن الگوی دو قله کف


در صورتی که قیمت در آخرین رشد موفق به شکست خط گردن نشود و قیمت مجددا ریزش کند و آخرین دره را بشکند، الگو نقض می شود و می توانید بر خلاف الگو و در جهت ریزشی و نزولی قبل اقدام به معامله کنید.


نکات الگوی دوقله کف:


۱) کف اول و دوم ممکن است ۲ تا ۵ درصد اختلاف داشته باشند


۲) شیب آخرین صعود باید از شیب آخرین نزول بیشتر باشد


۳) حجم معاملات در دره اول بیشتر است و در دره دوم کمتر می شود


۴) در هنگام شکست خط گردن حجم نیز باید افزایش داشته باشد


۵) در ورود عجله نکنید و اجازه دهید قیمت بالای خط گردن ثبت شود


۶) حد سود خود را اندکی پایین تر قرار دهید تا win rate بالا برود


ج) الگوی سه قله سقف (Triple top)


یک الگوی برگشتی نزولی است که در انتهای روند صعودی شکل می گیرد و روند را از صعودی به نزولی تبدیل می کند. به ندرت در بازار اتفاق می افتدرو طبق گفته آقای جان مورفی، می توان آن را نوع خاصی از الگوی سر و شانه بر شمرد، با این تفاوت که سر با شانه ها در یک خط و راستا قرار گرفته است. این الگو از ۳ قله مجاور هم و با ارتفاع یکسان تشکیل شده است که خط گردن نیز دارد


معامله گری براساس الگوی ۳ قله سقف:


درست همانند دو قله سقف، شکست خط گردن سیگنال خروج در بازارهای یک طرفه مانند بورس ایران و سیگنال فروش برای بازارهای دوطرفه است.


حد سود ما از آخرین قله تا خط گزدن است، به عنوان اولین تارگت ریزش. و همچنین حد ضرر ما اندکی بالاتر اژ آخرین قله.
نقض شدن الگوی سه قله سقف: 


در صورتی که قیمت در آخرین ریزش موفق به شکست خط گردن نشود و قیمت شروع به رشد کردن به نحوی که آخرین قله را نیز بشکند، الگو نقض شده و سیگنال خرید صادر می شود.


نکاتی الگوی سه قله سقف:    


۱) حجم معاملات در هر قله کاهش می یابد و در زمان شکست خط گردن حجم معاملات مجددا افزایش می یابد 


۲) ممکن است بین قله ها اندکی تفاوت در سطح وجود داشته باشد


۳) تا شکسته شدن کامل و تثبیت قیمت زیر خط گردن وارد معامله نشوید

 

د) الگوی سه قله کف (triple bottom) 


یک الگوی برگشتی صعودی است که در انتهای زوند نزولی شکل می گیرد پ باعث می شود؛ قیمت روندش را عوض کند و از نزولی به صعودی تغییر بدهد.


همان طور که در الگوی سه قلو سقف گفته شد، این مدل از الگوها بسیار نادر هستند و شکل خاصی از الگوی سر و شانه هستند که تمامی سر و شانه ها در یک سطح قرار گرفته اند؛ این الگو از سه دره مجاور و کنارهم تشکیل شده است.


معامله گری براساس الگو سه قلو کف:


نقطه ورود به معامله بعد از شکست شدن خط گردن است پ حد سود ما از آخرین دره تا خط گردن می شود. همچنان حد ضرر ما اندکی پایین تر از آخرین دره قرار می گیرد و در صورت شکست آخرین دره، باید از معامله خارج شد یا معامله فروش باز کرد.


نقض شدن الگوی سه قلوی سقف


درصورتی که قیمت آخرین صعود موفق یه شکست خط گردن نشود و در ریزش آخرین دره خودش را بزند، در این صورت الگو نقض شده است و باید بر جهت روند قبلی یعنی نزولی اقدام به معامله کرد


نکات: 


۱) حجم معاملات در هر دره باید کاهش یابد و در هنگام شکست هم مجددا افزایش یابد


۲) ممکن است بین دره ها اندکی تفاوت سطح باشد


۳) تا تایید کامل وارد معامله نشوید


ه) الگوی سر و شانه (Head and shoulder)


الگوی سروشانه یک الگوی برگشتی زنزولی است که در انتهای روند صعودی شکل می گیرد؛ و موجب ریزش قیمت و منفی شدن روند می شود. این الگو از یک سر در وسط که یک قله بلند است و دو شانه در چپ و راست که قله هایی کوتاهتر هستند تشکیل شده است. همچنین اگر نوک قله هارا به هم وصل کنید باید یک خط صاف و افقی سازد، و اگر دره های این شانه هارا به هم وصل کنید، خطی صاف که به خط گردن معروف است تشکیل می شود‌.


شانه ها باید با هم هم سطح و هم اندازه باشند و ارتفاع سر باید ۲ تا ۳ برابر ارتفاع شانه ها باشد‌.


فلسفه الگوی سر و شانه:


 همانند الگوهای قبلی، در این الگو نیز شاهد خدشه دار شدن تعریف روند صعودی در ۲ فاز شک و یقین هستیم.


هنگامی که قیمت پس از آنکه سقف بالاتری ثبت می کند (سر) و سپس ریزشی می کند اما نمی تواند کف بالاتری را ثبت کند و هم تراز با آخرین کف قیمت متوقف می شود، معامله گران وارد فاز شک می شوند، چرا که نظم پلکانی روند صعودی که شامل کف ها و سقف های بالاتر بود، نقض شده است اما هنوز روند تغییر نکرده، اما در ادامه با ساخته شدن شانه راست پایین تر از قله سر، شک معامله گران به بالاترین درجه خود می رسد؛ چرا که علاوه بر کف، اینبار موفق نشده حتی سقف بالاتری ثبت کند، و در نهایت با شکست خط گردن این شک تبدیل به یقین می شود و قیمت و روند آن عوض می شود.
فشار سنگین عرضه و قدرت فروشندگان ریزش شارپ و شدیدی را برای قیم به ارمغان می آورد.


معامله گری براساس الگوی سر و شانه


اولین نکات ریزش ما پس از شکسته شدن خط گردن، فاصله سر تا خط گردن است، اما با توجه به قدرت ریزش و یل فشار عرضه، قیمت معمولا فراتر از این تارگت ریزش می کند.


درصورتی که قدرت فروشندگان خیلی زیاد باشد، شکست خط گردن با شکاف قیمت (Gap) همراه می شود. این گپ از نوع گپ فرار (Runaway) است که هیچ گاه پر نمی شود.


حد ضرر را بالای شانه راست قرار می دهیم و در صورتی که حد ضرر زده شود از معامله خود خارج می شویم. این نکته هم قابل ذکر است که نسبت ریسک به ریوارد این الگو معمولا از ۱ بیشتر می شود و بنابراین برای معامله گری از جذابیت بیشتری نسبت به دوقله سقف و کف برخوردار است.


موارد خاص الگوی سرو شانه


۱) در مواردی ممکن است این الگو همزمان با شکسته شدن خط روند صعودی شکل بگیرد. به این صورت که پس از شکسته شدن خط روند، قیمت تا خط گردن ریزش می کند، سپس به هدف زدن پولبک به خط روند شکسته شده، شانه سمت راست را نیز می سازد.


۲) در مواردی ممکن است در الگوی سر و شانه، شاهد ترکیب شدن الگوهای دوقله سقف با یکی از شانه ها یا سر باشیم. به این صورت که سر خودش از یک الگوی دو قله سقف تشکیل شده است. اصطلاحا به این حالت، الگوهای مرکب گفته می شود.
نکات:


۱) برای بالا رفتن اثر بخشی و اعتبار الگو باید تقارن در دوطرف الگو دیده شود


۲) این تعادل باید هم از لحاظ تعداد کندل تا حدودی به هم شبیه باشد و هم از لحاظ مدت زمان و تشکیل الگو
۳) شیب خط گردن در این الگو باید صاف و یا با شیب بسیار کم بالا باشد، در غیر این صورت تقارن از بین می رود
نقض الگوی سر و شانه:


به دو طریق ممکن است این الگو نقض شود:    ۱) نقض قیمتی ‌ ‌ ‌   ۲) نقض زمانی


۱) نقض قیمتی: در صورتی که قیمت پس از ریزش از شانه راست تا خط گردن، موفق به شکست خط گردن نشود و مجددا رشد کند، ابتدا از شانه راست و سپس از سر عبور کند،، الگو به شکل کامل از لحاظ قیمتی نقض شده است؛ نقض شدن الگو باعث برعکس شدن نقش آن می شود و در این حالت یک سیگنال خرید قوی صادر می شود.


۲) نقض شدن زمانی: از آنجایی که تقارن یکی از فاکتور های مهم در الگوی سر و شانه به شمار می آید، در صورتی که شانه سمت راست برای تشکیل و شکستن خط گردن بیش از حد وقت بگیرد و ۲ تا ۳ برابر تعداد کندلی یا مدت زمانی شانه چپ در این محدوده بماند، الگو از لحاظ زمانی منقضی شده است. در این شرایط بازار وارد فاز رنج و راکد شدن می شود و تا زمانی که مجددا بازار روند دار نشود به همین شکل باقی می ماند‌.

 

ز) الگوی سر و شانه معکوس: 


یک الگوی برگشتی صعودی است که در اناهای روند نزولی تشکیل می شود و موجب صعودی شدن روند می شود. این الگو از یک سر ، که عمیق ترین دره است به همراه دو دره همسان در چپ و راست که به آن ها شانه گفته می شود، تشکیل شده است. دو شانه از لحاظ کف باید در یک خط و در یک سطح باشند؛ در صورتی که سقف دره هارا به هم وصل کنیم خط گردن را رسم کرده ایم. طول دره سر یا میانی باید ۲ تا ۳ برابر ارتفاع دره شانه ها باشد.


فلسفه الگوی سر و شانه معکوس:


فلسفه این الگو از نقض شدن تعریف روند نزولی نشأت می‌گیرد. در تعریف روند نزولی داریم که قیمت، مدام کف ها و سقف های پایین تر تشکیل می دهد؛ معامله گران در دوفاز شک و یقین به ادامه دار بودن روند نزولی شک می کنند.


قیمت پس از آنکه ریزش زیادی را تجربه می کند و موفق می شود دره پایین تری ثبت کند (اشاره به سر که پایین تر از شانه است)، شروع به رشد می کند اما اینبار تا قله قبلی رشد می کند، اولین نشانه شک در روند شکل می گیرد (دره پایین تر تشکیل شد اما قله پایین تر، خیر)، و مرحله شک دوم، هنگامی رخ می دهد که قیمت مجددا ریزش می کند اما نمی تواند به دره قبلی خود برسد (نمی تواند تا نوک سر ریزش کند) در این مرحله معامله گران معکوس منتظر یک ثانیه هستند تا شک آن ها به یقین تبدیل شود. این تاییدیه با شکست خط گردن شکل می گیرد.
فروشندگان ضعیف و از بازی خارج می شوند و خریداران پرقدرت وارد می شوند و روند را از نزولی به صعودی تغییر می دهند.


معامله گری براساس الگوی سر و شانه معکوس: 


اولین تارگت ما پس از شکسته شدن خط گردن، فاصله سر تا خط گردن است؛ اما با توجه به قدرت بالای خریداران، قیمت رشد به مراتب بیشتری را از اولین تارگت انجام می دهد. در صورتی که قدرت خریداران و عطش آن ها بیش از اندازه باشد، قیمت خط گردن را با گپ فرار همراه می شود. حد ضرر را باید زیر شانه راست قرار داد و تا هنگامی که قیمت به زیر آن نرفته نباید از معامله خارج شد.
ریسک به ریوارد این الگو معمولا از ۱ بیشتر است که نشان دهنده کم ریسک تر بودن و پر بازده بودن این الگو نسبت به الگوی دو قله کف است‌.


موارد خاص الگو:


۱) در برخی مواقع ممکن است الگوی سر و شانه معکوس با شکسته شدن خط روند نزولی شکل بگیرد، به این صورت که پس از شکسته شدن خط روند، قیمت تا خط گردن رشد می کند، سپس با هدف زدن پولبک، ریزشی را تا خط روند انجام می دهد؛ در این مرحله شانه سمت راست هم ساخته می شود


۲) در مواردی ممکن است این الگو از ترکیب الگوی دو قله کف نیز ساخته شود. به این صورت که سر الگوی ما از یک الگوی دو قله کف ساخته شده است و یا شانه های ما از این الگو ساخته شده باشد. به این ترکیب الگوها اصطلاحا (الگوی مرکب) گفته می شود.


نکات: 


۱) برای بالا رفتن میزان کارایی و اثربخشی الگو باید دو طرف آن متقارن باشد


۲) این تقارن هم باید از لحاظ تعداد کندلی باشد و هم زمانی تشکیل دو شانه چپ و راست برابر باشند


۳) شیب خط گردن یا باید صاف باشد یا یک شیب خیلی کم به سمت پایین را داشته باشد‌


نقض الگو: 


به دو صورت نقض قیمتی و نقض زمانی رخ می دهد‌.


۱) نقض قیمتی: در صورتی که قیمت پس از رشد از شانه راست تا خط گردن موفق نشود آن را بشکند و مجددا ریزش کند، ابتدا از شانه راست عبور می کند (فعال شدن حد ضرر) و سپس از سر می گذرد. الگو در این خالت از لحاظ قیمتی نقض شده است و می توان وارد معامله فروش شد


۲) نقض شدن زمانی: از آن جایی که تقارن یک عامل مهم است، در صورتی که شانه راست برای تشکیل و شکست خط گردن بیش از حد زمان بگذارد و موفق به شکست آن نشود، به اصطلاح نقض زمانی رخ داده است. این در صورتی است که زمان تشکیل شانه راست بیش از ۲ تا ۳ برابر زمان تشکیل الگوی شانه چپ زمان برده باشد


در این شرایط، بازار نسبت به الگو سرد شده و اعتبار عملکرد لن از بین می رود. بازار وارد فاز راکد و رنج می شود و قیمت شروع به درجا زدن می کند.


۲) الگوهای ادامه دهنده 


در بازار همواره حرکات جنبشی و اصلاحی داریم، به حرکات اصلتحی بازار مقاطع یا فاز های استراحت بازار نیز گفته می شود. بازار علاقه دارد که پس از یک رشد قیمت، مدتی را استراحت کند؛ این استراحت در قالب یک سری الگوهای قیمتی خودشان را نشان می دهد که به آن الگوهای ادامه دهنده می گوییم.


الف) الگوی مثلث متقارن (Symmetrical triangle) 


برای رسم الگوی مثلث متقارن در منابع مختلف یه تعداد برخورد ۴ یا ۵ تماس در کف و سقف نیاز داریم. به این صورت که سقف بازار مرتب پایین تر می رود و کف بازار هم بالا تر می آید، با رسم یک خط و وصل کردن سقف ها به یکدیگر و کف ها به یکدیگر، یک مثلث متقارن رسم کرده اید. یعنی ۴ یا ۵ پیوت آخرین حرکت بازار را به هم وصل کرده اید و  تشکیل یک الگوی مثلث داده اید .


روانشناسی:


 این الگو هنکامی بوجود می آید که بازار پس از یک موج جنبشی و یا فاز حرکتی، اقدام به اصلاح و استراحت می کند، در این شرایطی اصلاحی، اگر خریداران و فروشندگان بر روی جهت حرکت بازار اتفاق نظر نداشته باشند و یا قدرت هیچ کدام بر دیگری برتری نداشته باشد، این الگو شکل می گیرد. کف بالاتر نشان دهنده تفکر خریداران مبنی بر رشد قیمت هاست، و سقف پایین تر نشان دهنده تفکر فروشندگان مبنی بر نزول قیمت هاست. از آنجایی که تا زمان شکست و خارج شدن قیمت از مثلث، قدرت خریداران و فروشندگان یکسان است، لذا احتمال شکست از هر ۲ طرف وجود دارد. به همین لحاظ می توان الگوی مثلث متقارن را یک الگوی صعودی و هم یک الگوی نزولی در نظر گرفت؛ به عبارتی هم می تواند بازگشتی باشد و هم ادامه دهنده.


معامله گری روی الگوی مثلث متقارن:


مثلث از هر طرف که شکسته شود، یک حرکت قوی و خوب را انجام می دهد. پس از لحاظ قدرت با یک الگوی خوب طرف هستیم؛ تارگت یا اولین هدفی که بعد از شکست مثلث (چه از کف چه از سقف) برای آن در نظر می گیرند، قاعده یا پهنای مثلث است. قیمت پس از شکست، حداقل به اندازه قاعده خودش توانایی رشد یا ریزش دارد. پس اولین حد سود ما در آن نقطه قرار می گیرد‌.


حد ضرر اندکی پایین تر از آخرین دره و اندکی بالاتر از آخرین قله داخل مثلث قرار می گیرد تا چنانچه بازار بر خلاف معامله شما عمل کرد، با یک ضرر اندک از معامله خارج شوید.


برای ورود به معامله حتما حتما مطمئن شوید که الگو از پایین یا بالا اول شکسته شده، سپس اقدام به معامله خرید یا فروش بکنید.


به هیچ عنوان تا شکست را مشاهده نکرده اید، وارد معامله نشوید. در منابعی توصیه شده که حتی پس از شکست، منتظر بمانید تا اولین دره یا قله نیز شکسته شود، سپس با بالاترین ضریب اطمینان وارد بازار شوید.


نقض شدن زمانی الگو:


بهترین زمان شکست الگوی مثلث متقارن، هنگامی است که  یا حدود ۷۰ درصد الگو پر شده باشد. یعنی در محدوده  و  پایانی مثلث (اگر از قاعده تا نوک مثلث را به ۳ یا ۴ تکه تقسیم کنیم) شکست اتفاق بیافتد‌. در صورتی که قیمت همچنان به بازی داخل مثلث ادامه دهد پ شکست اتفاق نیافتد، و قیمت از نوک مثلث خارج شود؛ الکو از لحاظ زمانی نقض شده و پس از آن شاهد بازار رنج و نوسانی خواهیم بود.


ب) الگوی مثلث صعودی (Ascending Triangle)


هنگامی که پر یک بازار با روند صعودی هستیم، قیمت پس از رشد به یک محدوده مقاومتی برخورد می‌کند که یاعث می شود قیمت برای مدتی زیر مقاومت استراحت کند؛ در صورتی که در این مدت کف های بالاتر ساخته شود، شاهد تشکیل یک الگوی مثلث صعودی هستیم که ضلع بالایی، افقی و صاف است و ضلع پایینی شیبی رو به بالا دارد (کف های بالاتر). دقت کنید که این الگو فقط در روند صعودی اعتبار دارد و نشان از استراحت بازار و قدرت خریداران است و بازار پس از مدتی استراحت، بر انجام در جهت روند قبلی یعنی صعودی از بالای آن خارج می شود. پس از شکست و خارج شدن قیمت از الگو ، بازار  حرکت قدرتمندی نمی کند و معمولا به اندازه قاعده مثلث در نهایت رشد خواهد کرد.


ج) الگوی مثلث نزولی (Descending triangle) 


هنگامی که با یک بازار نزولی و ریزشی طرف هستیم، قیمت با رسیدن به یک محدوده حمایتی شروع به اصلاح و استراحت می کند‌. در این شرایط اگر سقف های قیمتی مدام و پله پله پایین تر بروند ولی قیمت یر روی یک خط افقی کف آن قرار داشته باشد، یک الگوی مثلث نزولی شکل گرفته است که ضلع پایینی این مثلث صاف و ضلع بالایی آن شیب منفی دارد و سقف ها مدام پایین تر می آیند. دقت کنید که این الگو فقط در بازار با روند نزولی اگر شکل بگیرد اعتبار دارد !!! که نشان از قدرت فروشندگان است که مدام سقف ها را پایین تر می آورند و در نهایت با شکست حمایت یا کف مثلث، قیمت به اندازه قاعده مثلث ریزشی را تجربه خواهد کرد.


د) الگوی کنج صعودی (Rising wedge)


الگوی کنج یکی دیگر از الگوهای سه گوش است، می توان گفت یک حالت خاصی از الگوی مثلث است. در این الگو هم کف ها بالاتر می روند و هم قیمت سقف های بالاتر را ثبت می کند (برخلاف الگوی مثلث متقارن که کف ها بالاتر و سقف ها پایین تر بود) 


این الگو معمولا و در اکثر مواقع در انتهای روند صعودی شکل می گیرد و باعث برگشت روند و نزولی شدن قیمت می‌شود؛ در شرایطی هم در انتهای اصلاح روند نزولی شکل می گیرد و پس از شکست از کف، قیمت شروع به ریزش می کند. در کل این الگو ماهیت نزولی کردن و عامل ریزش قیمت است. این الگو فقط در یک جهت، آن هم جهت مخالف جهت شیب خودش می شکند.


ه) الگوی کنج نزولی (Falling wedge)


در این الگو کف های پایین تر و سقف های پایین تر مدام در حال تشکیل هستند. کنج نزولی در اکثر مواقع در انتهای روند نزولی شکل می گیرد پ باعث تغییر روند می شود. از این نظر یک الگوی برگشتی محسوب می شود، اما این الگو در انتهای روند اصلاح روند صعودی نیز می تواند شکل بگیرد که موجب رشد مجدد قیمت پس از مدتی استراحت می شود که نقش ادامه دهنده بودن الگو را مشخص می کند؛ الگوی کنج نزولی فقط در جهت خلاف شیب خودش یعنی در جهت صعود و رو به بالا شکسته می شود.


و) الگوی مثلث باز شونده (Expanded ،Megaphone) 


در الگوی مثلث متقارن، گفتیم دو ضلع مثلث همگرا هستند، یعنی به هم نزدیک می شوند. اما در این الگو، یعنی مثلث باز شونده همان طور که از اسمش پیداست، اضلاع واگرا هستند و از یکدیگر دور می شوند؛ این دور شدن اضلاع باعث می شود قیمت هم کف پایین تر ثبت کند و هم سقف بالاتر. 


ظهور این الگو نشانه هیجان بسیار زیاد در بازار است، به نحوی که قیمت مدام توسط خریداران قله جدید ثبت می کند و از طرف دیگر از سمت فروشندگان مدام کف پایین تر می سازد‌‌. این الگو در نهایت از هر طرفی که شکسته شود، بازار حرکت قوی را انجام خواهد داد، نکته دیگر این که شکست این الگو از هر دو طرف امکان پذیر است پس هم یک الگوی برگشتی می تواند باشد و هم یک الگوی ادامه دهنده.


ز) الگوی پرچم (Flag)


یک الگوی بشیار پر قدرت و سود ساز است که بعد از یک جهش و رشد سریع و شارپ قیمت، بازار وارد یک فاز اصلاحی بسیار کوتاه و سریع می شود و پس از آن قیمت مجددا پر قدرت به حرکت خودش ادامه خواهد داد. این الگو از ۲ بخش میله و پرچم تشکیل شده است.


بخش میله حاکی از یک حرکت و جنبش قوی و پرقدرت است و بخش پرچم که می تواند هم یک مثلث متقارن یا یک گُوِه باشد، یا در شرایطی یک کانال قیمت، حکم پرچم را دارند.


میله یا دسته این الگو باید پرقدرت ، بلند و به دور از هرگونه پیوت باشد؛  دقیقا مثل یک پرچم، صاف و ایستاده با شیب زیاد و پرچم نیز باید کوچکتر باشد، هم از نظر قیمت و هم از نظر زمان.


نقطه ورود شما به معامله، هنگام شکست پرچم است. پرچم ها در همان جهت قبلی شکسته می شوند پ حداقل به اندازه دسته یا میله پرچم رشد می کنند، یعنی یک حد سود عالی. حد ضرر را می توانید زیر اخرین دره در روند صعودی و یا بالای آخرین قله در روند نزولی قرار دهید.

 

تفاوت الگوی مثلث و پرچم :


الگوی پرچم بازار پر قدرت تری نیاز دارد، دسته پرچم باید مستقیم و صاف باشد

 
۲) الگوی مثلث زمان بیشتری را درون مثلث سپری می کند اما پرچم بسیار سریع است


۳) حد سود الگوی مثلث به اندازه قاعده آن است، اما پرچم به اندازه دسته


۴) الگوی پرچم بعد از رشد، مستقیم وارد قسمت پرچم می شود ولی در الگوی مثلث قبل از آن ممکن است پیوت های مختلفی داشته باشیم.


جمع بندی:


در این مقاله به بررسی رایج ترین الگوهای کلاسیک قیمت پرداختیم. این الگوها در ۲ دسته برگشتی و ادامه دهنده تقسیم شدند. 


الگوهای برگشتی در انتهای روند های صعودی و نزولی تشکیل می شدند و جهت بازار را عوض می کردند، همانند دو قله کف و سقف یا سر و شانه مستقیم یا معکوس.


دسته بعدی از الگوهای ادامه دهنده بودند، که در زمان استراحت و فاز اصلاح بازار شکل می گیرند و پس از مدتی استراحت قیمت، مجددا در همان روند قبلی بازار حرکت می کند که شامل الگوهای مثلث، پرچم و انواع مثلث ها بود.


بازار، در طول یک سیکل حرکتی خودش در طی مسیر، چندین بار اقدام با اصلاح قیمت در قالب این الگوهای قیمت می کند تا در نهایت با اتمام سیکل حرکت و در انتهای روند با ظهور الگوی برگشتی، روند رسما عوض می شود.
 

۵
از ۵
۲۰ مشارکت کننده

دسته بندی ها

جستجو در مقالات

اخرین نوشته‌ها

دیگر نوشته‌ها

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید