الگوهای شمعی ژاپنی

الگوهای شمعی ژاپنی :

همان طور که از اسم این الگوها مشخص است، خالق و مبدع آنها ژاپنی ها هستند. بیشتر از دو قرن است که ژاپنی ها برای تجارت گندم و برنج از این الگو ها استفاده می کردند. هرچند صدها سال از ابداع این الگوها می گذرد، جامعه غرب و معامله گران بازار سرمایه چند ده سال است که به این علم واقف شده اند و با آن آشنایی پیداکرده اند.
استیو نیسون، اولین شخصی بود که از راز الگوهای شمعی ژاپنی را فاش کرد. سادگی، مهمترین عامل محبوبیت این الگوها نزد معامله گران است. با شناسایی درست این الگوها می توانید به راحتی نقاط ورود و خروج معامله تان را در بازار شناسایی کنید. الگوهای شمعی ژاپنی یکی از مهمترین فاکتورهای معامله برای کسانی است که «پرایس اکشن» کار می کنند. سرعت، درکنار سادگی، جذابیت بسیار زیادی برای معامله گران بوجود می آورد.

قوانین و نکات مهم معامله گری براساس الگوهای شمعی ژاپنی:

۱) تشخیص درست جهت روند 
الگوهای شمعی ژاپنی تقسیم بندی خودشان را برای روند های نزولی و صعودی دارند. پس برای معامله درست و کسب سود باید در ابتدا روند بازار را تشخیص دهید تا بتوانید الگوی درست را برای معامله انتخاب کنید در غیر این صورت معامله تان با ضرر همراه می شود.

۲) تشکیل در نقاط بحرانی(محدوده های حمایت و مقاومت):

نکته بسیار مهمی که خیلی از معامله گران نسبت به آن بی تفاوت هستند،این است که الگوهای شمعی ژاپنی فقط و فقط در محدوده های بحرانی که احتمال برگشت قیمت وجود دارد، اعتبار برای معامله دارند. هرچند این الگوها به کرات در طول حرکت های بازار شکل می گیرند، اما تنها وقتی اعتبار لازم جهت معامله را دارند که در نزدیکی محدوده های بحرانی باشند، در غیر این صورت آن ها را باید نادیده بگیرید و گذر کنید.

۳)ترکیب الگوهای شمعی ژاپنی با دیگر ابزار ها و اندیکاتورها:

به طور کلی در تحلیل تکنیکال به دنبال گواه های معاملاتی برای تشخیص ادامه حرکت و یا برگشت آن هستیم. هرچه تعداد گواه های ما در یک جهت بیشتر باشد، اعتبار و احتمال اتفاق افتادن تحلیل بیشتر است. به همین ترتیب،اگر از الگوهای شمعی ژاپنی با دیگر ابزار ها نظیر اندیکاتورها و یا اسیلاتورها، به یک گواه و نتیجه برسیم، احتمال تغییر جهت قیمت بالا می رود. یا برای مثال دیگر، استفاده از فیبوناچی برای پیدا کردن محدوده های «PRZ» و سپس به دنبال برگشت قیمت با استفاده از الگوهای شمعی ژاپنی.
    
نمودارهای شمعی (Candle Stick):
برای استفاده از الگوهای شمعی ژاپنی، نیاز داریم که نمودار ما حتما از نوع نمودارهای شمعی یا کندل استیک باشد. در مقاله «انواع نمودار قیمت» به صورت کامل به تفاوت میان نمودارهای مختلف پرداختیم و گفتیم بهترین نوع نمودار برای تحلیل،نمودار های شمعی است. این نمودارها از شمع یا همان کندل ها تشکیل شده اند. هر شمع یا کندل، اطلاعات زیر را در اختیار معامله گر و تحلیلگر قرار می دهد.
۱) قیمت باز شدن      Open                                         ۳) کمترین قیمت     Low
۲) قیمت بسته شدن    Close                                        ۴) بیشترین قیمت   High  
هر کندل از یک بدنه که نشان دهنده قیمت باز شدن و بسته شدن است، از ۲ سایه در بالا و پایین بدنه که یکی نشان دهنده کمترین و دیگری نشان دهنده بیشترین قیمت است تشکیل شده است.

کندل ها هم میتوانند نزولی باشند و هم صعودی، به این شکل که اگرر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن بیشتر باشد، کندل صعودی است و اگر قیمت بسته شدن پایین تر یا کمتر از قسمت باز شدن باشد، کندل نزولی صعودی است.
نکته: بدنه کندل نقش اصلی را بازی می کند. سایه ها نقش کم اهمیتی در تحلیل ما باید داشته باشد و تاکید ما برای فهمیدن قدرت روند توجه ویژه بر بدنه کندل ها است.

نام گذاری و شناخت کندل ها:

کندل ها بسته به بدنه بزرگ و یا سایه های کشیده و یا کوتاه و ... اسم ها و عناوین مختلفی می گیرند. دلیل نام گذاری کندل ها به این خاطر است که در ادامه هنگامی که در حال تشریح یک الگوی شمعی ژاپنی هستیم، صرفا با گفتن نام کندل شما متوجه بزرگ یا کوچک بودن بدنه و یا بلند و کوتاه بودن سایه های کندل بشوید.
۱)کندل های بدنه بلند: قوی ترین و مهمترین نوع کندل ها در بازار است زیرا بدنه بسیار بلند و کشیده ای دارد که نشان دهنده قدرت بازار و معامله گران مصمم است. طول سایه ها در این مدل کندل بسیار کوچک و ناچیز در شرایطی هم اصلا وجود ندارد.

۲)کندل های مربعی: 

این مدل از کندل ها هم بدنه و هم سایه کوچکی دارند و نشان دهنده کم رغبتی بازار و همچنین مساوی بودن قدرت خریداران و فروشندگان است. زیرا قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن فاصله چندانی ندارد و همچنین نوسان قیمت به قدری کم بوده که کمترین و بیشترین قیمت در نزدیکی قیمت های باز و بسته شدن ثبت شده درکل نشان دهنده یک بازار متعادل و کم رمق هستیم که حجم معاملاتی پایین نیز تکمیل کننده آن است. در این مدل کندل ها رنگ بدنه اهمیت چندانی ندارد چرا که چه صعودی باشد و چه نزولی، بازار کم قدرت است و حرکت خاصی را نمی توان انتظار داشت. معمولا این کندل ها آنقدر پشت سرهم شکل می گیرند و تکرار می شوند، تا در نهایت قدرت خریداران یا فروشندگان از دیگری بیشتر شود و تعادل بازار بهم بخورد.

۳) کندل های سایه بلند و بدنه کوچک:

این مدل کندل ها اگر در نواحی حمایتی یا مقاومتی پدیدار شوند، نشان دهنده قدرت بالای خریداران یا فروشندگان است. اگر بازار پس از یک ریزش صعود و رشد قیمت به یک محدوده مقاومتی برسد، قیمت به داخل محدوده مقاومتی نفوذ کند و به یکباره تمامی حرکات و نفوذ خود به داخل محدوده مقاومتی را برگردد، نشان از فشار بسیار زیاد فروشندگان و ضعف خریداران در گذر از محدوده مقاومتی است، و برعکس.

در یک روند نزولی و ریزشی، قیمت به یک محدوده حمایتی می رسد، فروشندگان در ابتدا تلاش میکنند محدوده حمایتی را بشکنند و قیمت به داخل این محدوده نفوذ می کند، اما در ادامه خریداران پرقدرت وارد می شوند و  قیمت را مجدداً به بالای محدوده حمایتی برمی‌گردانند. بدنه در این دو مدل کندل بسیار کوچک است و سایه بالایی (شاخ) و سایه پایینی (دم) بسیار کشیده هستند.

دسته بندی الگوهای شمعی ژاپنی:
به دو روش می توان الگوهای شمعی ژاپنی را دسته بندی کرد:
۱) الگو های تک کندلی و چند کندلی
۲) الگوهای برگشتی و ادامه دهنده

باتوجه به بیشتر بودن الگوهای برگشتی نسبت به الگوهای ادامه دهنده لذا ما تقسیم‌بندی را بر اساس الگوهای تک کندلی و چند کندلی پیش می بریم:

۱) الگوهای تک کندلی:

این الگوها شامل تنها ۱ کندل هستند. برای تشکیل به یک کندل نیاز داریم اما برای تایید این الگوها نیاز به کندلهای قبلی و بعدی داریم الگوهای تک کندلی شامل: 
۱) الگوی چکش                                 ۲) الگوی چکش وارونه                     ۳) الگوی مرد به دار آویخته
۴) الگوی شوتینگ استار                         ۵) الگوی مارابوزو                           ۶) الگوی دوجی

۱) الگوی چکش (hammer):

الگوی چکش، یک الگوی برگشتی صعودی است. یعنی در انتهای روند نزولی تشکیل می‌شود و روند را از نزولی به صعودی تغییر می‌دهد.

این الگو از یک دم بلند سایه پایین کندل و بدنه های کوچک و مربعی شکل تشکیل شده است . شاخ یا سایه بالای بدن یا اصلاً وجود ندارد و یا به قدری کوچک است که قابل چشم پوشی است. رنگ بدنه (صعودی یا نزولی بودن) اهمیت چندانی ندارد اما همانطور که در ابتدا گفتیم، چکش یک الگوی صعودی کننده روند است پس اگر رنگ بدنه و کندل صعودی باشد قدرت الگو بیشتر خواهد شد.

روانشناسی الگوی چکش:

در پایان یک روند نزولی، در هنگامی که قیمت پس از سقوط و ریزش شدید به یک محدوده حمایتی میرسد. قبمت به ریزش خود ادامه می‌دهد و وارد این محدوده می شود، اما رفته رفته، از قدرت فروشندگان کم می‌شود و قدرت خریداران در این محدوده های حمایتی بیشتر می شود این محدوده حمایتی محکم باعث می شود قیمت پس از اندکی نفوذ، مجدداً به بالای این محدوده برگشت کند هرچه دم این الگو بلندتر باشد، نشان دهنده نفوذ بیشتر قیمت به داخل محدوده حمایتی است و بدنه کوچک نشان دهنده برگشت سریع و پرقدرت قیمت به بیرون از محدوده حمایتی است همانطور که در بخش مقدمه گفته شد الگوهای شمعی ژاپنی برای تایید و معتبر بودن باید ۳ نکته اساسی را رعایت کنند، نکته اول که تشکیل در محدوده حمایتی یا مقاومتی بود نکته دوم شناسایی در سطح روند و هم جهت بودن الگو با روند بود، با توجه به اینکه الگوی چکش در انتهای روند نزولی شکل می‌گیرد، باید کندل های قبل از الگوی چکش نزولی و قرمز باشند

نکته اساسی و کلیدی برای کارکرد هر چه بهتر و الگوی چکش این است که:

۱) بدنه کندل چپ و راست الگوی چکش نباید وارد حریم و محدوده دم چکش شوند یعنی هیچ گونه اشتراک قیمتی با دم چکش نداشته باشد

۲) دم کندل های چپ و راست الگو نباید پایین تر از دم الگوی چکش باشد

معامله گری بر اساس الگوی چکش:

الگوی چکش برای معامله گری و ورود و خروج نیاز به کندل تایید دارد، یعنی در ابتدا کندل الگوی چکش کاملاً تشکیل  شود و بسته شود، سپس کندل بعد از این الگو، به قیمتی بالاتر از سقف چکش برسد یعنی کندل تایید ما باید از سقف  الگوی چکش بالا بزند. این صورت می‌توان گفت مربوطه تایید شده است و می توان بالای سقف و الگوی چکش وارد معامله خرید شد. به خاطر داشته باشید الگوی چکش در انتهای روند نزولی و و در نزدیکی یک سطح و محدوده حمایتی شکل می گیرد.

حد سود و حد ضرر در الگوی چکش:

الگوهای شمعی ژاپنی، مثل «الگوهای کلاسیک» یا «الگوهای هارمونیک» نیستند که بتوان حد سود و میزان رشد یا ریزش بد از شکل گیری شان مشخص کرد، اما برای حد سود الگوی چکش به صورت حدودی و طبق تجربه انتظار داریم ۲ الی ۳ کندل بازار رشد کند.

حد ضرر در این الگو، زیر دم چکش قرار می گیرد، یعنی اگر قیمت موفق به رشد نشود قیمت به ریزش خود ادامه دهد تا از دم چکش نیز پایین تر برود، حد ضرر فعال شده و باید خارج شویم

نقض شدن (Fail) الگوی چکش:

اگر قیمت به زیر دم الگوی چکش نزول کند،الگو نقض شده است. یعنی نقطه نقض شدن الگو با حد ضرر ما یکی است. معمولا الگوهای شمعی اگر نقض بشوند،نقش شان معکوس می شود.

مثلا اگر چکش یک الگوی برگشتی و صعودی است، اگر نقش بشود تبدیل به یک الگوی ادامه دهنده نزولی می شود. به این دلیل لگر نقض شود نقش آن معکوس می شود زیرا خریداران در محدوده حمایتی تمام توان و قدرت خود را بکار گرفته بودند تا قیمت برگشت کند، اگر با وجود گذاشتن تمام قدرت بازهم موفق نشدند جهت روند و قیمت را از نزولی به صعودی تغییر بدهند،نشان از قدرت بسیار زیاد فروشندگان است. کم شدن قدرت خریداران پس از تلاششان برای تغییر جهت قیمت و همچنین قدرت بسیار زیاد فروشندگان، باعث می شود قیمت پس از نقض شدن الگوی چکش با قدرت و سرعت زیادی نزول کند. به طور کلی در یک روند نزولی، در میانه های مسیر بارها الگوی چکش شکل می گیرد، اما با نقض شدن آن قیمت مجددا به ریزش ادامه می دهد. با توجه به اینکه این اتفاق چندین بار طی یک روند نزولی می تواند اتفاق بیافتد، لذا معامله گرفتن از یک چکش نقض شده می تواند بسیار سودساز باشد.

الگوی چکش - برگشت قیمت و تغییر روند = سیگنال خرید buy
چکش نقض شده - ادامه ریزش قیمت = سیگنال فروش sell 

جمع بندی الگوی چکش:

۱) بدنه کوچک و مربعی شکل
۲) دم کشیده و بلند (۲ تا ۳ برابر بدنه)
۳) رنگ بدنه چکش اهمیتی ندارد (بهتر است مثبت و صعودی باشد)
۴) کندل های چپ و راست نباید بدنه شان وارد دم چکش شوند
۵) کندل های چپ و راست نباید پایین تر از دم چکش بسته شود
 ۶) حد ضرر پایین دم چکش قرار می گیرد و نقطه نقض شدن الگوی چکش است    

۲) الگوی چکش وارونه (inverted hammer) 

الگوی چکش برعکس یا وارونه، یک الگوی برگشتی صعودی است. یعنی در انتهای روند نزولی تشکیل می شود و موجب صعودی شدن روند می شود. این الگو دقیقا از لحاظ نکات و ... شبیه الگوی چکش است.

با این تفاوت که به جای دم بلند، شاخ بلند دارد. بدنه کوچک و مربعی شکل، اندازه شاخ ۲ تا ۳ بررابر اندازه بدنه و کشیده است. همانند الگوی چکش که شاخ نداشت یا شاخ بسیار کوچکی داشت، چکش وارونه یا دم ندارد یا دم خیلی کوچکی دارد. رنگ بدنه این الگو می تواند هم صعودی باشد و هم نزولی، اما با توچه به اصل و ماهیت الگو مبنی بر صعودی بودن آن، اگر رنگ بدنه مثبت باشد تاثیر و اعتبار بیشتری دارد.

حد سود و حد ضرر: دقیقا همانند الگوی چکش، حدضرر را زیر بدنه الگو قرار می دهیم، و برای حد سود هم ۲ الی ۳ کندل مثبت بعد از تایید الگو.

معامله گری براساس چکش وارونه:

دقیقا همانند الگوی چکش، اگر کندل قبلی الگوی جکش وارونه منفی و نزولی باشد و بدنه آن و دم آن از کف بدنه الگوی چکش وارونه پایین تر برود و همچنین کندل بعد از الگوی چکش وارونه مثبت باشد و بالاتر از شاخ الگوی چکش وارونه، می توان وارد یک معامله خرید شد. با حد ضرر و حد سود گفته شده.

نقض شدن لگوی چکش وارونه: اگر کندل بعد از الگوی چکش وارونه زیر بدنه الگو برود، الگو نقض می شود و ریزش قیمت ادامه پیدا می کند.

نکته: به صورت کلی احتمال تشکیل الگوی چکش وارونه کمتر از الگوی چکش است.

۳) الگوی مرد به دار آویخته (hanging man)

الگوهایی که معرفی شدند (چکش و چکش وارونه) از نوع برگشتی صعودی بودند و بازار نزولی و ریزشی را به صعودی تبدیل می کنند.

الگوی مرد به دار آویخته از نظر شکل دقیقا شبیه الگوی چکش است، با این تفاوت که یک الگوی برگشتی نزولی است و باعث می شود روند صعودی به روند نزولی تبدیل شود.

الگوی مرد به دار آویخته در انتهای روند صعودی شکل می گیرد ودر صورت تایید روند را نزولی می کند. برای تایید شدن نیاز داریم کندل بعدی به زیر کنل مرد به دار آویخته برود (یعنی از دم آن پایین تر برود)

این الگو شامل یک بدنه مربعی کوچک و یک دم با ۲یا ۳ برابر اندازه بدنه است. این الگو در بورس ایران به کرات رخ می دهد و سیگنال خروج است. در صورت نقض شدن می تواند یک الگوی صعودی بسیار قوی شود که روند قبلی (صعودی) را با قدرت ادامه می دهد.

۴) الگوی ستاره ثاقب (شهاب سنگ- Shooting Star)

این الگو دقیقا وارونه مرد به دار آویخته است. در مرد به دار آویخته ما شاهد یک دم بلند بودیم، در شهاب سنگ یک شاخ بلند و کشیده داریم. این الگو همانند مرد به دار آویخته برگشتی و نزولی است، یعنی رود را از صعودی به نزولی تبدیل می کند. در انتهای روند صعودی ما شاهد ظهور این الگو هستیم، شاخ بلند این الگو نشان دهنده آخرین زور و فشار خریداران برای شکست یک محدوده مقاومتی است که در نهایت منجر به تنها نفوذ قیمت به محدوده مقاومتی می شود. فروشندگان با قدرت وارد می شوند و نفوذ قیمت به درون محدودهمقاومتی را دفع می کند.

هرچه شاخاین الگوبلندتر باشد از قدرت بیشتر این الگو خبر می دهد. همچنین با توجه به ماهیت نزولی این الگو، اگر رنگ بدنه آن منفی باشد قدرت و اعتبار بیشتری دارد.

معامله گری براساس الگوی شوتینگ استار(shooting star) :

در کندل بعد از تشکیل این الگو، اگر قیمت به زیر بدنه آن نزول کند، یک سیگنال فروش قوی و خوب صادر می شود. این الگو همانند الگوی چکش که از چکش وارونه قوی تر است، الگوی شوتینگ استار نیز از مرد به دار آویخته قوی تر است و باعث نزول قوی و پرسرعت بازار می شود.

حد سود برای این الگو چه کندل منفی و ریزشی بعد از شکل گرفتن آن است، معمولا ۲ الی ۳ کندل و حد ضرر نیز، گذر از سقف قیمت و الگو یعنی انتهای شاخ الگوی شوتینگ استار است.

قوی ترین حالات الگوهای تک کندلی:

در بین ۴ الگوی گفته شده ۲ الگو از اعتبار و قدرت بیشتری برخوردار است:

۱) الگوی چکش: دم بلند، رنگ بدنه مثبت
۲) الگوی شوتینگ استار: شاخ بلند، رنگ بدنه منفی
دو الگوی گفته شده، توانایی تغییر روند و همچنین از نظر ریسک کم ریسک هستند.

۵) الگوی مارابوزو (Marabozo)

این الگو در دسته «الگوهای ادامه دهنده» قرار میگیرد. بدنه این الگو بسیار بلند و کشیده است و شاخ و دم ندارد، اگر هم داشته باشد به قدری کوچک است که می توان نادیده گرفت. طول بدنه این الگو باید به طور معمول حداقل ۳ تا ۴ برابر کندل های عادی بازار باشد. 

این الگو به دلیل بدنه بزرگ و کشیده، قدرت روند جاری را نشان می دهد.

الگوی مارابوزو صعودی در روند صعودی شکل می گیرد و مارابوزوی نزولی در روند نزولی، هرکدام اگر درجهت روند خودش تشکیل شود نشان از قدرت بالای روند جاری را دارد و بازار حداقل ۳ تا ۴ کندل مسیرش را ادامه خواهد داد.
بدنه بزرگ این الگو نشان دهنده عطش خریداران یا فروشندگان هست، یعنی تا آخرین لجظه بازار در حال افزایش یا کاهش قیمت هستند.

معامله گری براساس الگوی «مارابوزو»

همان طور که گفته شد تشکیل الگوی مارابوزو (چه صعودی چه نزولی) نشان از قدرت روندجاری دارد، پس می توان بدون ترس و واهمه در جهت روند و الگوی مارابوزو وارد معامله شد. اما بهتر است در ابتدا صبر کنید تا قیمت در کندل بعدی، اگر مارابوزو صعودی باشد، از سقف آن عبور کند، و اگر مارابوزو نزولی باشد، قیمت از کف آن عبور کند.

همچنین دقت کنید رنگ مارابوزو با جهت بازار همخوانی داشته باشد، یعنی اگر حداقل ۳ کندل قبل از این الگو رنگشان با خود الگو یکسان باشد می توان آن مارابوزو را تایید کرد.

حدضرر و حد سود:

حد سود مشخصی نمی توان برای این الگو در نظر گرفت، صرفا به دلیل هم جهت بودن این الگو با روند جاری، می توان انتظار داشت قیمت درجهت روند و پس از تشکیل الگوی مارابوزو، تا حمایت یا مقاومت مشخص شده حرکت کند. و برای حد ضرر، معمولا به وسط بدنه این الگو «گره» گفته می شود، یعنی نقطه ای که قیمت برای مدت کوتاهی استراحت کرده و سپس پر قدرت حرکت می کند، حد ضرر را اندکی پایین تر از 50 درصد الگو قرار دهید.

۶) الگوی دوجی (Doji) 

کندل هایی که قیمت باز شدن و قیمت بسته شدنشان دقیقا یک نقطه باشد، دوجی نامیده می شوند و انواع مختلفی دارند:
۱) دوجی قد بلند                                                                       ۳) دوجی سنجاقک
۲) دوجی صلیبی                                                                       ۴) دوجی سنگ قبر

۱) دوجی قد بلند (Long-legged doji) :

معروف ترین نوع دوجی هاست. همچنین می توان گفت بهترین این الگو از شاخ و دم کشیده و معمولا هم اندازه تشکیل شده است. روانشناسی و تحلیلب این الگو به این اشاره دارد که خریداران و فروشندگان پس از کشمکش های بسیار در طول روز و زمان بازار، و همچنین اعلام اخبار متفاوت چه مثبت و چه منفی، در نهایت قیمت در نقطه آغازین بازار بسته شده است. دودلی، بی تصمیمی و ضعف در تحلیل آینده بازار و همچنین اخبار آشفته، از دلایل بوجود آمدن الگوی دوجی قد بلند است.
تشکیل شدن این الگو نشان دهنده کم شدن قدرت روند است و این هشدار را می دهد که احتمالا بازار برای مدتی در محدوده کف و سقف این الگو، نوسان کند و بازاری رنج را بوجود آورد. عبور و گذر از کف و یا سقف محدوده رنج (کف و سقف الگوی دوجی قد بلند) نشان از پایان محدوده رنج و درجا زدن هاست و روند جدید چه صعودی و چه نزولی شروع خواهد شد.

۲) الگوی صلیبی (Cross doji):

همانند الگوهای دوجی، نقطه باز و بسته شدن قیمت دقیقا یکسان است، با این تفاوت که دم و شاخ این الگو بسیار کوچک است. به صورت تک کندلی نمی توان این الگو را تحلیل کرد و باید حتما با چند کندل قبل و بعد تحلیل شود. در قسمت الگوهای چند کندلی به آن خواهیم پرداخت.

۳) الگوی سنجاقک (DragonFly)

این الگو در پایان روند نزولی و در محدوده حمایتی شکل می گیرد و همانند الگوی چکش و چکش وارونه، یک الگوی برگشتی مثبت طلقی می شود و روند نزولی را به روند صعودی تبدیل می کند. اما باید دقت کرد اعتبار این الگو ار الگوی چکش کمتر است.

۴) الگوی سنگ قبر (Grave Stone) :

این الگو در پایان روند صعودی شکل می گیرد. در محدوده مقاومتی باید انتظار تشکیل این الگو دوجی را داشته باشیم و پس از آن روند صعودی به نزولی تبدیل می شود. در این الگوی برگشتی نزولی، قدرت فروشندگان در محدوده مقاومتی افزایش می یابد و قیمت ریزش می کند.

سنگ قبر تا حدودی شبیه الگوی مرد به دار آویخته و شوتینگ استار است.

۲) الگوهای چند کندلی: 

این مدل از الگوهای شمعی ژاپنی از ۲ تا ۵ کندل تشکیل می شوند، اما اصلی ترین آنها ۲ یا ۳ کندلی است.
الگوهای چند کندلی معروف عبارتند از:

۱) الگوی پوشا صعودی و نزولی                                                 ۶) الگوی سه کلاغ سیاه
۲) الگوی نافذ (نفوذ گر)                                                          ۷) الگوی قیچی بالایی و پایینی
۳) الگوی ابر سیاه پوششی                                                       ۸) الگوی ستاره صیح گاهی
۴) الگوی هارامی صعودی و نزولی                                              ۹) الگوی ستاره عصرگاهی
۵) الگوی ۳ سرباز سفید پوش                                                 ۱۰) الگوی دوجی

۱) الگوی پوشا صعودی و نزولی 

۱) پوشا صعودی (Bullish Engulfing)

الگوی پوشا صعودی، یک الگوی برگشتی صعودی است. این الگو در انتهای روند نزولی شکل می گیرد و موجب تغییر روند و مثبت شدن بازار می شود. پوشای صعودی از دو کندل مجاور و کنارهم تشکیل شده است، به نحوی که بدنه کندل اول، باید به صورت کامل داخل بدنه کندل دوم جا بشود. اگر بدنه کندل دم به قدری بزرگ باشد که حتی شاخ و دم کندل اول را در خود جای دهد از قدرت بیشتری برخوردار است.

معامله گری براساس الگوی پوشا صعودی:

پس از شکل گیری الگو، اگر کندل سوم از سقف و شاخ کندل پوم بالاتر برود سیگنال خرید و ورود صادر می شود و در صورتی که کندل سوم موفق به عبور از سقف کندل دوم نشود، الگو نقض می شود

ب) الگوی پوشا نزولی (Bearish Engulfing) 

الگوی پوشا نزولی، یک الگوی برگشتی نزولی است. این الگو در انتهای روند صعودی شکل می گیرد. و موجب تغییر روند از مثبت به منفی می شود.

پوشای نزولی از دو کندل مجاور و کنارهم تشکیل شده است که بدنه کندل اول باید بصورت کامل داخل بدنه کندل دوم جا شود، اگر بدنه کندل دوم به قدری بزرگ باشد که حتی شاخ و دم کندل را در خود جا دهد، الگو قوی تر و از اعتبار بیشتری برخوردار است.

معامله گری براساس الگوی پوشا نزولی

پس از شکل گیری الگو اگر کندل سوم از کف و دم کندل دوم عبور کند و پایین تر برود، سیگنال فروش و یا خروج از بازار صادر می شود و در صورتی که کندل سوم موفق به عبور و ریزش به زیر کف کندل دوم نشود، الگو نقض می شود.

۲) الگوی نافذ (نفوذگر-Piercing) 

این الگو در واقع می توان گفت قرینه الگوی «ابرسیاه پوششی» است. یک الگوی دوکندلی، برگشتی صعودی که در انتهای روند نزولی شکل می گیرد و موجب مثبت شدن روند می شود. همان طور که گفته شد وجود gap بین کندل اول و دوم ضروری است، پس کندل دوم باید از نقطه ای پایین تر از کف کندل اول باز شود، پس به اندازه حداقل ۵۰ درصد برگشت کند و به بدنه کندل اول نفوذ کند.

همچنین اگر این برگشت 50 درصدی، کامل و صد درصدی بشود، ما شاهد یک الگوی پوشا هستیم.

نکته: از لحاظ شباهت دو الگوی پوشا صعودی و نزولی با الگوهای ابر سیاه پوششی و نافذ بسیار شباهت دارند، اما از لحاظ قدرت، الگوهای پوشا از قدرت بیشتری برای معامله برخوردارند 

۳) الگوی ابر سیاه پوششی (Dark cloud cover)

این الگو یک الگوی برگشتی نزولی است، یعنی روند مثبت مارا به روند نزولی و ریزشی تبدیل می کند‌. ابر سیاه پوششی از دو کندل مجاور و متولی تشکیل شده است، که در آخر یک روند صعودی شکل می گیرد و هشدار تغییر روند می دهد. شروط تشکیل این الگو شامل:

۱)کندل اول باید مثبت و نسبتا بزرگ باشد
۲)کندل دوم باید منفی و بالاتر از سقف کندل اول باز شود (گپ)
۳) کندل دوم شروع به ریزش کتد و حداقل نصف (50 درصد) بدنه کندل اول را برگشت کند، یعنی بدنه مندل دوم از 50 درصد بدنه کندل اول پایین تر برود. می توان گفت الگوی ابر سیاه پوششی یک پوشای ناقص است؛ یعنی اگر این برگشت و ریزش قیمت کامل شود، الگو تبدیل به پوشا نزولی می شود. با این تفاسیر، قدرت پوشا از ابر سیاه بیشتر است.

معامله گری براساس الگو ابر سیاه پوششی:

پس از شکل گرفتن الگو، کندل سوم باید به زیر کف کندل دوم نزول و ریزش کند، در این صورت وارد یک معامله فروش sell می شویم.

حد ضرر ما بالاتر از سقف الگو قرار می‌گیرد. در صورتی که الگو نقض شود قیمت به روند قبلی خودش (صعودی) ادامه می دهد.

نکته: هرچه فاصله بین نقطه بسته شدن کندل اول و باز شدن کندل دوم بیشتر باشد، الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است. همچنین افزایش حجم معاملات نیز نشانه فروش خریداران است و ریزش را محتمل تر می‌کند.

۴) الگوی هارامی (Harami) 

الف) هارامی صعودی

هارامی صعودی یک الگوی برگشتی صعودی است  و در انتهای روند نزولی شکل می گیرد یعنی بازار پس از نزول و ریزش به یک محدوده حمایتی می رسد و با تشکیل این الگو می توان انتظار داشت روند عوض بشود و قیمت شروع به رشد کند. هارامی را می توان برعکس الگوی پوشا در نظر گرفت، به این شکل که کندل دوم از کندل اول بسیار کوچک تر است و داخل بدنه کندل اول جا شده است. کندل اول نزولی است و بدنه بلند و پر قدرت، کندل دوم صعودی است و با بدنه کوچک که همرا با شاخ و دم داخل بدنه کندل اول جا می شود.

نکته: اگر بدنه کندل دوم به همراه شاخ و دم داخل بدنه کندل اول جا بشود، اعتبار الگو بیشتر می شود.
نکته: بین کندل اول و دوم گپ صعودی باید باشد، این گپ هیچ وقت توسط خریداران پر نمی شود.

معامله گری براساس الگوی هارامی صعودی

الگوی هارامی صعودی نسبت به الگوی چکش و پوشا صعودی از اعتبار و قدرت کمتری برخوردار است. همچنین هرچه محل تشکیل کندل دوم بالاتر باشد و از محدوده وسط کندل اول عبور کند، اعتبار بیشتر می شود.
برای ورود نیاز دارید تا ابتدا قیمت از سقف کندل دوم عبور کند سپس وار معامله خرید بشوید. همچنین برای حد ضرر دو انتخاب دارید:

۱) قراردادن حد ضرر پایین تر از کندل دوم 
۲) قرار دادن حد ضرر پایین تر از کندل اول

بسته به استراتژی شخصی خودتان و همچنین ریسک به ریوارد معامله، یکی از حد ضرر های بالا را انتخاب کنید.
نکته: در شرایطی کندل دوم شبیه به یک صلیب می شود، یعنی نقطه باز و بسته شدن آن یکی می شود، که .... در اعتبار الگو خللی وارد نمی کند ولی قدرت آن را کم می کند.

ب) الگوی هارامی نزولی (Bearish harami)

هارامی نزولی، یک الگوی برگشتی نزولی است و در انتهای روند صعودی شکل می گیرد یعنی قسمت پس از یک رشد و صعود قیمت با رسیدن به یک محدوده مقاومتی اقدام به تشکیل الگوی هارامی نزولی می کند و قیمت با عوض شدن روند، شروع به ریزش می کند. از نظر ظاهری دقیقا شبیه هارامی صعودی است.  با این تفاوت که رنگ بدنه کندل اول مثبت و بدنه کندل دوم منفی است. کندل اول بلند و کشیده و پرقدرت است، کندل دوم کوچک و مربعی و کندل دوم باید بدنه به همراه شاخ و دم در بدنه کندل اول جا بگیرد

معامله گری بر اساس الگوی هارامی نزولی

اگر کندل سوم ره زیر کف کندل دوم (کودک یا بچه) نزول کند، سیگنال فروش ما صادر می شود، همچنین حدضرر را می توان یا در سقف کندل دوم یا در سقف کندل اول قرار داد.

۵) الگوی سه سرباز سفید پوش (Three white soldiers)

این الگو در دسته الگوهای چند کندلی قرار می‌گیرد، اما هم برگشتی است و هم ادامه دهنده . شکل ظاهری آن ۳ کندل پشت سر هم و متوال با بدنه صعودی و قدرتمند است.

کندل ها به صورت پلکانی یکی از یکی بالاتر می رود، نقطه باز شدن هر کندل در محدوده بدنه کندل قبلی قرار دارد.
دقت کنید طول بدنه کندل ها نباید تغییری بکنند و تقریبا یکسان باشند.

این الگو یک الگوی صعودی بسیار قدرتمند است که در پایان روند های نزولی اگر شکل بگیرد، روند را از منفی به مثبت تغییر می دهد. معمولا پس از مدتی رکود در بازار و رنج شدن آن، تشکیل این الگو نوید بخش پایان روند ثابت و کم رمق بازار است. اگر در محدوده حمایتی شکل بگیرد نشانه برگشت روند است و اگر در میانه روند صعودی تشکیل شود، حاکی از قدرت کافی خریداران، و ادامه روند صعودی است. 

۶) الگوی سه کلاغ سیاه (Three black crows)

این الگو دقیقا قرینه و معکوس الگوی سه سرباز سفید پوش است.

به این شکل که از ۳ کندل نزولی پرقدرت با بدنه بزرگ و کشیده و پشت سرهم تشکیل شده است که کندل ها بصورت پلکانی یکی پس از دیگری نزولی می کنند. 

اندازه کندل ها باید ثابت بماند، نقطه باز شدن کندل جدید در محدوده بدنه کندل قبلی باشد؛این الگو اگر در انتهای روند صعودی و در محدوده مقاومتی شکل بگیرد نشان از پایان روند فعلی و معکوس شدن آن را دارد و چنانچه در میانه روند نزولی بازار دچار رکود شده باشد، تشکیل این الگو نوید بخش ریزش مجدد و ادامه یافتن روند نزولی است

۷) الگوی قیچی بالایی و پایینی (Tweezers top and bottom)

الف) الگوی قیچی بالایی

از دو کندل مجاور و پشت سرهم تشکیل شده است. تنها نکته ای که دارد این است که نوک شاخ های بین دو کندل در یک نقطه یا قیمت باشند. در انتهای روند صعودی شکل می گیرد و موجب تغییر روند می شود. هرچه اندازه شاخ ها بلندتر و کشیده تر باشد، اعتبار الگو بیشتر است.

ب) الگوی قیچی پایینی

عکس قیچی بالایی، از ۲ کندل مجاور به هم تشکیل شده است، برگشتی صعودی است یعنی روند را از منفی به مثبت تغییر می دهد. تنها شرط آن تشکیل ۲ کندل با ۲ دم در یک کف قیمتی است و هرچه دم بلندتر، اعتبار الگو بیشتر است.
الگوهای قیچی به تنهایی اعتبار لازم برای معامله را ندارند و حتما باید با دیگر الگوهای شمعی گفته شده ترکیب شوند.

۸) الگوی ستاره صبح گاهی (Morning star)

این الگو یک الگوی چند کندلی، برگشتی صعودی است؛ یعنی در انتهای روند نزولی شکل می گیرد و موجب چرخش بازار می شود. از لحاظ ظاهری از ۳ کندل مجاور تشکیل شده است.

-کندل اول نزولی و پرقدرت است
-کندل دوم مربعی شکل است و رنگ آن اهمیت ندارد
-کندل سوم یک کندل قوی و صعودی است و حداقل نصف کندل اول را پر می کند. 

نکته مهم این است که نکات زیر حتما باید رعایت شود:

۱) بین کندل اول و دوم حتما باید گپ وجود داشته باشد (بین کندل دوم و سوم گپ .... نیست)
۲) بدنه کندل اول و دوم تحت هیچ شرایطی نباید اشتراک داشته باشند (همپوشانی ایرادی ندارد)
۳) کندل سوم باید حداقل به اندازه کندل اول رشد کند

روانشناسی الگوی ستاره صبح گاهی

کندل نخست یک کندل نزولی پرقدرت است که نشان دهنده قدرت زیاد فروشندگان است، وقوع گپ در کندل دوم تایید کننده این موضوع است. در کندل دوم که به کندل «ستاره» مشهور است، ما شاهد یک روز معمولی و بدون هیجان در بازار هستیم، اما در کندل سوم ما شاهد قدرت گرفتن خریداران هستیم و در روند از نزولی به صعودی تغییر می کند.
قدرت خریداران به قدری است که قیمت حداقل نصف کندل اول را برگشت می کند. هرچه نقطه بسته شدن کندل سوم بالاتر از کندل اول باشد قدرت خریداران و اعتبار الگو بیشتر می‌شود.
حجم معاملات نیز باید در کندل سوم افزایش یابد.

نکته: اگر هم بین کندل اول و دوم و هم بین دوم و سوم گپ ایجاد شود، الگوی قدرتمندی به نام «مودک رها شده» شکل می گیرد.

۹) الگوی ستاره عصرگاهی (Evening star)

یک الگوی چند کندلی از نوع برگشتی نزولی است. در انتهای روند صعودی شکل می گیرد و موجب تغییر جهت روند می شود.
تمامی نکات گفته شده در خصوص الگوی ستاره صبح گاهی در خصوص این الگو نیز صادق است.
جمع بندی: 

سعی کردیم در این مقاله به بررسی الگو های شمعی ژاپنی بپردازیم. 

در صورتی که به معامله گری بر اساس این الگو ها مسلط شوید، سود های خوبی را می توانید از بازار کسب کنید.
حتما به نکات ابتدایی گفته شده توجه کنید و صرفا فقط هنگامیکه نکات و شروط ابتدایی محقق شد پارد معامله بشوید.
و در نهایت : در جهت روند معامله کنید.